آب

از ویکی‌واژه
آب

فارسی[ویرایش]

ریشهٔ لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • /آب/

اسم[ویرایش]

آب

  1. (شیمی) ماده‌ای مایع، بی‌طعم، بی‌بو، و مرکب از اکسیژن و هیدروژن با فرمول شیمیایی H2O که در طبیعت به مقدار زیاد موجود است و سه ربع روی زمین را فراگرفته. در صد درجهٔ سانتی‌گراد جوش می‌آید و در صفر درجهٔ سانتی‌گراد منجمد می‌شود.
  2. مقدار زیادی از این مایع که در یک جا جمع شود، مانندِ دریا، برکه، و دریاچه.
  3. هر چیز شبیه آب که از بدن انسان ترشح می‌شود، مانندِ عرق، ادرار، منی، و اشک.
  4. مایعی که چیزی را در آن پروریده یا پخته باشند: آب آلو، آب انجیر، آب گوشت.
  5. مایعی که از تقطیر به‌دست می‌آید: آب نعنا.
  6. ماه یازدهم سال سریانی یا رومی مطابق مردادماه.
  7. ماه یازدهم از سال ملی یهود.
  8. ماه هشتم در تقویم شمسی کشورهای عربی که بعد از تموز و پیش از ایلول و مطابق ماه اوت فرنگی است.

ریشه‌شناسی[ویرایش]

  • از پارسی میانه (پهلوی): ʾp̄ به خوانش: /āb/، از پارسی باستان (هخامنشی): 𐎠𐎱𐎡𐎹𐎠 به خوانش: /ap/، از ریشهٔ پیش-ایرانی (نیا-ایرانی): -Hap (دربردارنده: اوستایی: 𐬀𐬞 به خوانش: /ap/، کردی سورانی: ئاو به خوانش: /āw/، کردی کرمانجی: av به خوانش: /āv/، پشتو: اوبه به خوانش: /obë/، بلوچی: آپ به خوانش: /āp/، مازندرانی: او به خوانش: /ow/، تالشی: آو به خوانش: /āv/) ریشهٔ پیش-هندو-ایرانی (نیا-هندو-ایرانی): -Hap (دربردارنده: سنسکریت: अप् به خوانش: /áp/)، از ریشهٔ پیش-هندو-اروپایی: ep* به معنی: آب، پیکر آبی.

––––

برگردان‌ها[ویرایش]