آحاد

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • عربی

آوایش[ویرایش]

  • /آحاد/

اسم[ویرایش]

آحاد

  1. مردم، افراد، کسان؛ جمعِ احد؛ یکان، یک‌ها. یک‌یک افراد و اشخاص.
  2. (ریاضی): یکان، دسته اعداد نخستین از صفر تا نُه.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن

زبان دیگر[ویرایش]

  • زبان معیار باستان

آوایش[ویرایش]

  • /آحادِ/

صفت[ویرایش]

آحادِ

  1. همیشگی، پیوسته، مدام، در حالت صفت مفعولی قرار گرفتن.
    آحادٍ ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش آحا - دِ قابل تجزیه باشد و به معنی مفعولیت دائم بوده است.