آر

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • /آر/

اسم[ویرایش]

آر

  1. مخفف آور، آوردن. جزء پسین بعضی از کلمه‌های مرکب، به معنی آورنده.
    پول درآر، نان درآر.

ریشه شناسی۲[ویرایش]

  • فرانسوی

اسم[ویرایش]

  1. (ریاضی): واحد اندازه‌گیری سطح معادل صد متر مربع.
  2. واحد مقیاس سطح برابر با ۱۰۰ مترمربع.

ریشه‌شناسی۳[ویرایش]

  • عربی

اسم فاعل[ویرایش]

  1. پسوند فاعلی و آن به آخر مصدر مرخم سوم شخص مفرد ماضی پیوندد و صفت فاعلی را سازد: خریدار، پرستار، فرماندار.

اسم مفعول[ویرایش]

  1. (پسوند مفعولی): گرفتار، کشتار.
  2. پسوند اسم مصدر و آن در اصل «تار» است در مصادر مختوم به «تن»، و «دار» است در مصادر مختوم به «دن»: گفتار، دیدار، کردار.

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس

زبان دیگر[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • بهاری

آوایش[ویرایش]

  • /آر/

اسم[ویرایش]

آر

  1. (قدیمی): مترادف ننگ، غیرت در زبان فارسی، که اغلب پیرمردها جوانان ولنگار و لاقید را مورد خطاب قرار می‌دادند.
    آرِ یِیِد، ناموسِه قؤئؤد گِؤتِنهَ.
    غیرت را خورده، ناموس را قی کرده.