آز
فارسی[ویرایش]
گونههای دیگر نوشتاری[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
- پهلوی
آوایش[ویرایش]
- /آز/
اسم[ویرایش]
آز
- میل شدید و بیش از حد برای بدست آوردن پول، قدرت، و مانند آنها. حرص، طمع، زیاده جویی.
- چو زین سه گذشتی همه رنج و آز/ چه در آز پیچی چه اندر نیاز (شاهنامه)
- آرزو.
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس
زبان دیگر[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- بهاری
آوایش[ویرایش]
- /آز/
اسم[ویرایش]
آز
- کم، اندک، قلیل.
- آز تؤک.
- کم بریز.
- آز تؤک.
- خطا، اشتباه، دچار اشتباه و سر در گمی شدن.
- یؤلِه آز دِ
- راه را خطا رفت.
- یؤلِه آز دِ