آسودگی

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • /آسودِگی/

حاصل مصدر[ویرایش]

آسودگی

  1. آسوده بودن، راحتی خیال، رفع خستگی کردن، راحت، استراحت. فراغ بال.
    یک لقمه نان گیر بیاوری و به آسودگی و بی‌درد سری بخوری. «جمال‌زاده

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ بزرگ سخن