ابزار

از ویکی‌واژه

(اَ)

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

ابزار / افزار که در آن اَب همان آپ ( بالا / والا ) می باشد و اف گونه دیگر آپ است و گاها بجای اب/اف از واژه فر و ف استفاده برده شده است که باز چمار بالایی/ والایی را دارد و در فشار = بسیار شار شده از بالا = افشار که در ابشار از بالا به پایین شار شدن یا جاری شدن را میبینیم و در افشار بسیار جاری شدن را یا واژ] افسرده یا فسرده نمونه دیگر آن است پس آپر / افر / فَر / پَر ( پَریدن) / اَبَر / بَر و حتی ابرو ( بالایی ) یا خود واژه ابر آسمان اشاره به چیزی دارد که در بالا می باشد و ... پس افزار / ابزار می شود بسیار زار شده و زار همان سخت می باشد و ابزار می شود بسیار سخت شده و اشاره به چیزی دارد که محکم و سفت شده است.

اسم[ویرایش]

  1. افزار، آلت، وسیله، مایه.
  2. آن چه از ادویه که برای خوشبو کردن در غذا ریزند مانند: فلفل، زردچوبه و دارچین.
  3. نوار باریک گچ بری در قسمت بالای دیوار و نزدیک سقف یا در هر جای سطح آن.
  4. نقش تزیینی برجسته یا فرورفته روی چوب.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  1. ادات آلت ديگ افزار
  1. ----

( اسم )

1 - افزار اوزار ادات آلت وسيله مايه .2 - آنچه براي پختن در ديگ کنند ( بجز ادويه خشک که آنرا توابل گويند )

  1. . ياديگ ابزار . آنچه بدان طعام خوشبو کنند .3 - کشو که زير سقف از گچ بر گيلوئي کنند . يا ابزارهاي دستي . ابزارها و آلت هايي که در کارهاي دستي بکار ميرود .

برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
tool