انگشتری
فارسی[ویرایش]
ریشه شناسی[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- /اَن/گُشتری/
اسم[ویرایش]
انگشتری
- منسوب به انگشتر؛ حلقهای معمولا فلزی در انواع نگیندار و بینگین، که برای زینت در انگشت دست میکنند.
- همم داد دادی و هم داوری/ همم تاج دادی، هم انگشتری «فردوسی»
- حلقهای از زر یا سیم یا فلز دیگر و یا از سنگهای کریمه که در انگشت کنند.
- به زبان لکی: کلکاوینه.
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|
منابع[ویرایش]
- فرهنگ بزرگ سخن: ISBN 964-6961-90-8