برس

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

(بُ)

ریشه‌شناسی[ویرایش]

از فازسی میانه aburs به همان معنی فارسی. مقایسه شود با گونه‌های لهجه‌ای دیگر: وُرس، هُرس، اُرس(رایج در شمال ایران). نهایتاً از فارسی باستان.

برخی آن را همریشه با عبری בְּרוֹשׁ‎ (bərṓš) و سریانی ܒܪܘܬܐ‎ (bərōṯā)می دانند و آنرا برگرفته از زبان اکدی ولی از آنجا که این درختچه در بابِل (عراق کنونی) نمی روید کلاً این فرضیه غلط و منتفی است و می بایست که آنها نیز از فارسی میانه اخذ شذه باشند.

اسم[ویرایش]

  1. نام چند گونه سرو کوهی جزو تیرة ناژویان که در اغلب نقاط استپی و خاتمة جنگل های مرطوب پراکنده اند

ریشه‌شناسی[ویرایش]

فرانسوی

(بُ رُ)

اسم[ویرایش]

  1. ابزاری برای مرتب کردن موی
  2. ماهوت پاکن.
  3. مسواک.
  4. قلم موی درشت.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

ریشه‌شناسی[ویرایش]

(بَ)

اسم[ویرایش]

  1. چوبی که در بینی شتر کنند.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

  1. Brush, Hair Brush

اسم[ویرایش]

ایتالیایی
spazzola
انگلیسی
strigil