برق

از ویکی‌واژه
برخورد صاعقه با مدار برق

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

آوایش[ویرایش]

  • /بَرق/
  • واژه برق معادل ابجد 302 تعداد حروف 3 تلفظ barq نقش دستوری اسم ترکیب (اسم) [پهلوی، جمع: برخ] مختصات (بَ) [ ع . ] ( اِ.) آواشناسی barq الگوی تکیه S شمارگان هجا 1

اسم[ویرایش]

برق

  1. (فیزیک): نوعی انرژی که برای ایجاد گرما، روشنایی، و بکار انداختن ماشین‌ها بکار می‌رود و بر اثر حرکت بارها ایجاد می‌شود؛ الکتریسیته.
  2. صاعقه، درخشش، جرقه‌ای که در اثر نزدیک شدن الکتریسته منفی و مثبت تولید شود. نوری که در اثر برخورد ابرها تولید شود.
  3. جریان الکتریسته‌ای که برای مصارف خانگی و صنعتی عرضه می‌شود.
  4. بَرق یا بَرِقْ: در گویش گنابادی تکه‌ای فلزی یا چوبی به شکل دری کوچک است که جلوی ورودی جوی آب، در دم باغ‌ها و زمین‌ها داخل یک چهارچوب قرار میگیرد و مانع ورود و خروج آب میگردد و در هنگام نیاز به آبیاری برداشته شده و بعد دوباره در جای خود قرار میگیرد و پس از آبیاری دو طرف یا یک طرف آن را خاک میریزند تا محکم کاری شده باشد.

––––

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

فرهنگ فارسی  معین

فرهنگ کوچک زبان پهلوی

فرهنگ واژه های اوستا