تزریق

(تَ)

فارسی

ریشه‌شناسی

• عربی

مصدر متعدی

1. وارد کردن داروهای مایع به وسیلة سرنگ در بدن.

منابع

• فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

انگلیسی

transfusion

• shot
• intinction
• injection
• infusion
• throwin
• syringe
• perfusion
• inspirator
• inject
• hypodermic injection
• transfuse
• perfuse
• iodize
• instill
• instil
• needle
• hypodermic
• hypo
• transfusible
• transfusable
• hyodermic needle
• blood bank