خواندن
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
- پهلوی
آوایش[ویرایش]
- [خوانْدَن]
مصدرمتعدی[ویرایش]
خواندن
- قرائت کردن، فهمیدن معنای مطالب نوشته یا چاپ شده از طریق تشخیص و بازشناسی حروف و علایم تشکیل دهنده آن.
- آواز خواندن.
- دعوت کردن.
- آموختن، یاد گرفتن.
- فهمیدن، تشخیص دادن.
فعل[ویرایش]
خواندن
واژههای مشتقشده[ویرایش]
خواندن
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین