داش
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- /داش/
اسم[ویرایش]
داش
- (قدیم): کوره یا هرجایی که در آن آتش زیاد روشن کنند. کوره، کوره کوزهگری یا آجرپزی. آتشگاه حمام، آتشخانه.
- (عامیانه): مخفف داداش، برادر. عنوانی صمیمانه در خطاب به مردان، جاهل، لوطی.
- در گویش گنابادی یعنی تنور برقی.
- در گویش برازجانی توسط علی جلوه به معنی ( برادر ) ترجمه شده است.
ریشه لغت[ویرایش]
- آذری
اسم[ویرایش]
- به معنی سنگ.
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن