دور
نام زبان[ویرایش]
ریشه شناسی[ویرایش]
- نیاهندوایرانی
آوایش[ویرایش]
- /دِوُر/
اسم[ویرایش]
دور
- جاییکه با جای دیگر فاصله مکانی نسبتا زیادی دارد؛ مقابل نزدیک.
صفت[ویرایش]
- دارای فاصله مکانی نسبتا زیاد، مقابل نزدیک.
- دُوْر: در گویش گنابادی یعنی شجاعت، جسارت، جرئت پیدا کردن.
ریشه شناسی۲[ویرایش]
صفت[ویرایش]
دِور
- محیط، پیرامون. حوالی، اطراف. دفعه، مرتبه. زمان، موقعیت.
- هر حلقه از چیزی که پیچیده شدهباشد.
- حرکت دورانی چیزی.
بهاری[ویرایش]
فعل[ویرایش]
دِور
- از اصطلاحات بسیار کهن و به زبان معیار باستان، بهایست مصدر فعل ایستادن.
- (ادیان): خدای حاصلخیزی اقوام کاسی یا کاسیان.
پهلوی[ویرایش]
صفت[ویرایش]
- آنچه از ما فاصله مکانی و زمانی دارد. مخالف نزدیک.
عربی[ویرایش]
اسم[ویرایش]
- گردش. عصر، زمان.
- نوبت.
واژههای مشتق شده[ویرایش]
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن