رکن

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • عربی

آوایش[ویرایش]

  • /رُکْن/

اسم[ویرایش]

رکن

  1. پایه، ستون.
  2. جزو بزرگتر و قوی تر از هر چیز.
  3. حجرالاسود: سنگی که به دیوار کعبه نصب است و حاجیان آن را هنگام طواف لمس می‌می‌کنند
  4. (جمع): ارکان.

واژه‌های مشتق شده[ویرایش]

––––

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین