سس

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • بهاری

آوایش[ویرایش]

  • /سُِس/

اسم[ویرایش]

سس

  1. (سُِس): به معنی سست فارسی، در گویش بهاری.
  2. (سُسْ):در گویش گنابادی یعنی آرام، آهسته، بی‌خیال، کم کردن از فشار و قدرت، سست.
  3. (گیاهان): گیاهی است از تیره پیچکیان که جزو نباتات عالیه طفیلی است و چون بیشتر به علف شبدر حمله می‌کند آن را پیچ‌شبدر نیز گویند.
    علف سس بوسیله مکینه‌هایی مواد غذایی گیاه میزبان را اخذ می‌کند و آن را زرد رنگ می‌سازد و از بین می‌برد. حامول.

زبان دیگر[ویرایش]

  • فرانسوی

سُسْ

  1. نوعی چاشنی خمیری شکل برای تکمیل طعم غذا.

––––

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین