سوزن

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

آوایش[ویرایش]

[suzan] (زَ)

ریشه‌شناسی[ویرایش]

اسم[ویرایش]

  1. میله‌ی کوچک فلزی و نوک‌تیز که ته آن سوراخی دارد، نخ را از آن بگذرانند و آن در دوخت و دوز به کار می‌رود.
  2. میله‌ای که در تفنگ به فشنگ برخورد کرده، آن را محترق سازد.

(عا.)

  1. آمپول، سرنگ. ؛ جای ~سوزن انداختن نیست کنایه از: ازدحام و شلوغی جمعیت.

بن‌مایه[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]