شراب

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

  • عربی

آوایش[ویرایش]

  • /شَراب/

اسم[ویرایش]

شراب

  1. نوشیدنی مستی‌آور ترجیحاً مَی.
  2. دارویی که از شکر یا عسل پخته درست کنند.

مثال[ویرایش]

  1. شراب در دست داشتن: کنایه از مست بودن.

ریشه شناسی۲[ویرایش]

  • زبان معیار باستان

آوایش[ویرایش]

  • /شَر/آب/

اسم مرکب[ویرایش]

شراب

  1. شراب ممکن است به زبان معیار باستان از دو بخش یا کلمه شَر یعنی مایه بدبختی و مصیبت و آب به معنی نوشیدنی است.[۱]

برگردان‌ها[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. شَر بودن شراب در دنیای قدیم بدین صورت بوده که بدخواهی به نوچه‌هایش می‌گفت یارو را بکشید میدان تا مستش کنیم شلوارش را دربیآوریم‌. اینه خلاصه مطلب.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ شمس