لک

از ویکی‌واژه

اسم خاص[ویرایش]

نام ایل و عشرتی بزرگ از قوم کرد که به گویشی از کردی جنوبی صحبت میکنند.[۱][۲][۳][۴]

  1. Windfuhr, G. (۲۰۰۹). The Iranian Languages, Routledge, p. ۵۸۷
  2. Rüdiger Schmitt: Die iranischen Sprachen in Gegenwart und Geschichte. Wiesbaden (Reichert) 2000.
  3. Rüdiger Schmitt (Hg.): Compendium Linguarum Iranicarum. Wiesbaden (Reichert) 1989.
  4. V. Minorsky, “Lak”, Encyclopaedia of Islam.

فارسی[ویرایش]

(لِ)

لُکْ :(lok) در گویش گنابادی یعنی تکه ، قطعه ، خرد کردن

  1. هوبره.
  2. مرغابی بزرگ.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(~.)

  1. قسمی رفتن شتر و اسب و جز آن‌ها میان یورتمه و قدم.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(~.)

  1. سخنان بیهوده و هرزه.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(~.)

  1. دمل شکم و کند.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(~.)

صفت[ویرایش]

  1. بی دست، دست بریده، اشل.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(~.)

  1. ابله، نادان.
  2. خسیس، فرومایه.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(~.)

اسم[ویرایش]

  1. پارچه و لتة کهنه و پاره پاره.
  2. لباسی که روستاییان پوشند، خواه نو خواه کهنه.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
stork