مسجد
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- نیاهندوایرانی
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ مسجد دارد |
آوایش[ویرایش]
- /مَسجِد/----/مسجد (جمع مساجد)
اسم[ویرایش]
مسجد
- جایی که مسلمانان در آن نماز میخوانند یا مراسم دینی انجام میدهند.
- در باور ملسمانان خانه خدا، محل عبادت. اما مفهوم باستانی آن از بن و جد غافل زیستن است، از اجداد غفلت زده بودن است و از دو کلمه مَس- جد تشکیل شده و مس را باید همان مست تلقی نمود، جد نیز نیاکان است و مفهوم کلی اصطلاح مردم یا جماعت خواب زده است.
ریشه شناسی۲[ویرایش]
- پارسی باستان
- از مزگت فارسی باستان.
مَزگِت به معنی خانهی بزرگ که در زبان تازی بگونه ی « مسجد » درآمد . فریدون جنیدی در این باره این واژه می نویسد : بت پرستان تازی سجده نداشتند ، و نیایش آنان بت ها را ، با کوبیدن دو سنگ بیکدیگر انجام می گرفت ، چون مزگت فارسی ( که هنوز در کردی مِزگُوت ، و در تالشی مَزگَت خوانده می شود ، و در نوشته های نخستین همه جا « مَزگتِ آدینه » بجای « مسجد جامع » آمده است ) ، در زبان بگونه ی مسجد در آمد ، از آن « سَ جَ دَ » را برآوردند .
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین