ملنگ
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
آوایش[ویرایش]
- /مَلَنگ/
اسم[ویرایش]
ملنگ
- دهی از بخش میان کنگی است که در شهرستان زابل واقع است.
- شهری است واقع در جزیره جاوه از کشور اندونزی.
صفت[ویرایش]
ملنگ
- سرخوش، مست.
- به معنی سر و پا برهنه. مردم سر و پا برهنه و مجرد.
مثال[ویرایش]
- مست، سرخوش. در فرهنگ رشیدی گوید: مردم سر و پا برهنه و مجرد و بیت کاتبی را شاهد آورده و غلط است ، ملنگ همان طافح صفت مست است و بس (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
- مست و ملنگ: مست طافح (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
- سرخوش. بانشاط (فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده)
زبان دیگر[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- نیاهندوایرانی
آوایش[ویرایش]
- /مَل/اَنگ/
صفت[ویرایش]
- در زبان معیار باستان، احتمالا به معنی مردم چانهلغ، پرحرف، بیهودهگو.
مترادفها[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین