نیام

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

  • پهلوی

آوایش[ویرایش]

  • [نی/ آم]

اسم[ویرایش]

  1. غلاف شمشیر و خنجر.
    سبک تیغ را بر کشید از نیام ..... خروشید و جوشید و بر گفت نام
  2. غلاف برگ یا گل.
  3. به طور عمومی به غلاف هر چیز گفته می‌شود.
  4. چوبی است برای فشار به گاوآهن جهت فرو رفتن بیشتر در زمین.
  5. نیام یا فاسیا غلافی است از بافت همبند که در نواحی مختلفی همچون ماهیچه، اعصاب، عروق خونی و زیر پوست جانوران یافت می‌شوند که وظیفه آنها حفاظت و پوشش یا ارتباط بافت‌ها به یکدیگر است.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  • هوشمند ویژه، محمد. فرهنگ پزشکی انگلیسی- فارسی (دوجلدی)
  • واژه نامه مصور دورلند. انتشارات کلمه

برگردان‌ها[ویرایش]