چرخ

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

پهلوی

ازپارسی میانه *čaxr (چرخ) (بسنجید باخطای لوآ در پودمان:etymology/templates در خط 28: The language, family or etymology language code "xmn" is not valid.. و پهلوانیگ 𐫝𐫟𐫡(čaxr, چرخ، دایره) (مانوی) ,وامواژه‌ی ایرانی به Old Armenian ճախր (čaxr, گشتن, چرخیدن)), از ایرانی کهن *čaxra- (بسنجید بااوستایی 𐬗𐬀𐬑𐬭𐬀(caxra, چرخ)), از نیا-ایرانی [Term?], از نیا-هندو-ایرانی *čakrám (بسنجید با سانسکریت चक्र (cakrá)), از نیا-هندو-اروپایی *kʷékʷlos (چرخ، دایره).

اسم[ویرایش]

  1. کنایه از: آسمان.
  2. نوعی کمان سخت. ؛~ کسی لنگ زدن (کن.)
  1. با مشکل و دشواری مواجه شدن.
  2. هر وسیله مدور که حرکت دورانی داشته باشد و حول محور خود بچرخد مانند چرخ دوچرخه یا چرخ اتومبیل.
  3. هر دستگاهی که با گردش دور محوری کار کند مثل چرخ دولاب، چرخ عصا
  4. ~ خیاطی دستگاه مخصوص دوخت پارچه و همانند آن. ؛~ گوشت دستگاه مخصوص خُرد کردن گوشت.
  5. گرد کسی یا چیزی گردیدن.
  6. بزرگترين شاهین بومی ايران است. طول بدن آن از ابتدای خم بال تا انتهای دم در حالت معمولی از ۳۸ سانتیمتر تا ۴۳ سانتیمتر متغير است و در حالات بسيار استثنايي به 47 سانتي متر نيز مي‌رسد.

در فصل مهاجرت این پرنده در تمامی نقاط ایران به جز مناطق جنگلی دیده می‌شود؛ بالابان‌هایی كه در ایران تولید مثل می‌کنند در تمامی نقاط ایران به جز نواحی جنوبی استان‌های سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر وجود دارند. اما در بعضي از مناطق مانند نواحی شمال شرقی (استان‌های گلستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی و سمنان)

  1. و رشته كوه‌های زاگرس تولید مثل آنها بيشتر است. در بقيه مناطق ايران و به خصوص استان تهران نيز اين پرنده توليد مثل مي‌كند.

برگردان‌ها[ویرایش]

منابع.

واژگان مترادف و متضاد

فرهنگ فارسی معین