کامگار

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • /کام/گار/

صفت[ویرایش]

کامگار

  1. نیک‌بخت، قادر، موفق.
  2. (مجاز): کام‌کار، مسلط، چیره، ماهر، خودکامه، مستبد، قادر، توانا.

واژه‌های مشتق شده[ویرایش]

––––

برگردان‌ها[ویرایش]