گذشتن
بگذرم
فارسی[ویرایش]
(گُ ذَ تَ)
مصدر لازم[ویرایش]
- گذر کردن، عبور کردن.
- سپری شدن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
فعل[ویرایش]
- سرودن
فعلها | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | گذشتن | ||||||
بن ماضی | گذشت | ||||||
بن مضارع | گذر | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | گذشتم | گذشتی | گذشت | گذشتیم | گذشتید | گذشتند | |
استمراری | میگذشتم | میگذشتی | میگذشت | میگذشتیم | میگذشتید | میگذشتند | |
کامل | گذشته بودم | گذشته بودی | گذشته بود | گذشته بودیم | گذشته بودید | گذشته بودند | |
التزامی | گذشته باشم | گذشته باشی | گذشته باشد | گذشته باشیم | گذشته باشید | گذشته باشند | |
مستمر | داشتم میگذشتم | داشتی میگذشتی | داشت میگذشت | داشتیم میگذشتیم | داشتید میگذشتید | داشتند میگذشتند | |
حال | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | گذرم | گذری | گذرد | گذریم | گذرید | گذرند | |
استمراری | میگذرم | میگذری | میگذرد | میگذریم | میگذرید | میگذرند | |
کامل | گذشتهام | گذشتهای | گذشته/گذشتهاست | گذشتهایم | گذشتهاید | گذشتهاند | |
ملموس | دارم میگذرم | داری میگذری | دارد میگذرد | داریم میگذریم | دارید میگذرید | دارند میگذرند | |
التزامی | بگذرم | بگذری | بگذرد | بگذریم | بگذرید | بگذرند | |
آینده | - | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها |
خواهم گذشت | خواهی گذشت | خواهد گذشت | خواهیم گذشت | خواهید گذشت | خواهند گذشت | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | بگذر | بگذرید | |||||
نهی | نگذر | نگذرید |
برگردانها[ویرایش]
- ایتالیایی
فعل[ویرایش]
فعل[ویرایش]
- انگلیسی
- pass