یزدان

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه‌ لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • /یَزادن/

اسم خاص[ویرایش]

یزدان

  1. خدا، خداوند.
    همه دست بر روی گریان زنیم/ همه داستان‌ها ز یزدان زنیم «فردوسی»
  2. یزدان ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش یزد - آن قابل تجزیه باشد؛ و به معنی نویسه، نوشته، نویسنده تعبیر گردد. [۱] یازدان، قره‌یاز.

برگردان‌ها[ویرایش]

پانویس[ویرایش]

  1. یزدان یکی از نام‌های خداوند به زبان فارسی سره و خالص، به معنای خدای پاکی‌ها می باشد. در مورد ریشه یزدان، نظرات و اقوال مختلفی وجود دارد که یکی از آنها این است: خدایی که پلیدی ها را می‌زداید و پاکی را به ارمغان می‌آورد.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس/ شاهنامه