tough

از ویکی‌واژه
جستجو در ویکی‌پدیا ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ چقرمگی دارد

انگلیسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

گرفته شده از tōh از انگلیسی باستان

آوایش[ویرایش]

  • آیپا: /tʌf/
  • noicon(پرونده)
    خطای لوآ در پودمان:utilities در خط 101: The language code "en-us-tough.ogg" is not valid..
  • پساوند انگلیسی:-ʌf|-ʌf
  • هم‌آوا: tuff

صفت[ویرایش]

tough (تفضیلی tougher، عالی toughest)

  1. قوی و هم زمان انعطاف پذیر و کشسان، محکم
    The tent, made of tough canvas, held up to many abuses.
    چادر از الیاف محکمی ساخته شده‌است.
  2. (دربارهٔ غذا) آنچه به سختی بریده یا جویده شود.
    To soften a tough cut of meat, the recipe suggested simmering it for hours.
    برای نرم کردن رشته‌های محکم گوشت، دستور پخت پیشنهاد می‌دهد برای چند ساعت آن را آب‌پز کنیم.
  3. سرسخت، پرطاقت، از نظر جسمی مقاوم در برابر سختی‌ها
    Only a tough species will survive in the desert.
    تنها گونه‌های مقاوم می‌توانند از این بیابان جان سالم به در ببرند.
  4. سرسخت، سمج، پایدار در باورها.
    He had a reputation as a tough negotiator.
    او به عنوان گفتگوکنندهٔ سرسخت شناخته شده‌است.
  5. (آب و هوا) خشن، شرایط سخت آب و هوایی
  6. کسی که اهل داد و بیداد و دعوا است، گردن کلفت، ناهنجار اجتماعی، قُلدر
    A bunch of the tough boys threatened him.
    یک دسته پسر غُلدور او را تهدید کردند.
  7. (دربارهٔ یک سوال) سخت، مشکل، طاقت فرسا، آنچه در برابر آن به شکیبایی و استقامت نیاز است.
  8. (علم مواد) آنچه پیش از شکست دچار تغییر شکل‌های پلاستیک می‌شود، چقرمگی.

عبارت‌های گرفته شده[ویرایش]

برگردان در دیگر زبان‌ها[ویرایش]

حرف ندا[ویرایش]

  1. (بی ادبانه و کوچه بازاری): برای نشان دادن بی تفاوتی و بی اهمیتی نسبت به چیزی
    If you don't like it, tough!
    دوستش نداری! به جهنم

اسم[ویرایش]

tough (جمع toughs)

  1. گردن کلفت، کسی که آنچه می‌خواهد را به زور بدست می‌آورد، قُلدر.
    They were doing fine until they encountered a bunch of toughs from the opposition.
    آن‌ها داشتند خوب پیش می‌رفتند تا آنکه با یک دسته گردن کلفت از طرف مقابل روبرو شدند.

فعل[ویرایش]

tough (سوم شخص مفرد حال ساده toughs، حال استمراری toughing، گذشته ساده و گذشته استمراری toughed)

  1. تاب آوردن، طاقت داشتن
  2. محکم شدن

عبارت‌های گرفته شده[ویرایش]

هم‌خانواده[ویرایش]