(اصطلاحی) پدید آوردن یک عبارتزبانی ویژه که بسیار روشن، مناسب و به یادماندنی باشد.
۱۸۶۱، چارلز دیکنز، کتاب The Cloister and the Hearth، بخش ۶۱:
Gerard coloured all over at the compliment; but not knowing how to turn a phrase equal to the occasion, asked her if he should resume her picture.
جرارلد تعریفهایش را آب و تاب بخشید، اما نمیدانست چه حرفی بزند که در خور موقعیتی که در آن است، باشد (به یادماندنی باشد). از او خواست تا اگر لازم است نقاشی را از سر بگیرد.