آزموده
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- /آزمودِه/
صفت مفعولی[ویرایش]
آزموده
- آنکه یا آنچه مورد آزمایش و تجربه قرار گرفته باشد، امتحان شده. ورزیده. باتجربه.
- اگر دانش و بینش و آزمودههایشان نبود، به دو پول سیاه نمی ارزید. «شهری»
برگردانها[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین