پرش به محتوا

آسلام

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]

آوایش

[ویرایش]
  • /آسِل/آم/

صفت نسبی بهاری

[ویرایش]

آسلام

  1. مترادف آویزان در معنا و مفهوم معنوی زیر پا علف سبز شدن، علاف، آواره، سرگشته.
  2. راه و آیینی که توسط زن یا زنی بنا نهاده شده است.

کهن‌واژه

[ویرایش]
  1. آسلام ممکن است در زبان معیار باستان بصورت آسل - آم قابل تجزیه باشد، و مفهوم باستانی آن راه و روشی است که بانی آن یک زن مانند خدیجه یا دختر زرتشت بوده است.[۱]

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ شمس

پانویس

[ویرایش]
  1. آخرین دین بشریت به این نام مزیین است پس باید مفهوم مهمی داشته باشد. البته قرآن که کتاب دستورات الهی دین اسلام در او درج است ظاهرا به عبارت اسلام اشاره نکرده است. آنچه از کلمه اسلام استنباط می‌گردد باید به دو صورت تحلیل شود؛ اما بخش دوم اصطلاح یعنی آم در هر دو صورت به معنی زن یا جنس مؤنث است ولی بخش نخست اگر به شکل اِسل تجزیه گردد باز هیچ مفهومی نخواهد داشت ولی اگر به صورت آسل ترجمه شود به عمق مفهوم آن پی برده خواهد شد. آنچه متصور می‌گردد اسلام به مفهوم اسارت زن در حیطه خانواده و عامل نظارت شئونات دین در خانه است.