پرش به محتوا

آغ

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]

اوستایی

دو ریشه‌ی کاملاً متفاوت برای «آق / آغ» وجود دارد

---

۱. در ترکی

آق / Aq: صفت به‌معنای سپید، سفید (در برابر «قارا = سیاه»).

این واژه در زبان‌های ترکی قدیم و جدید بسیار رایج است. مثلاً:

«آق سو» = آب سفید (آب زلال)

«آق قویونلو» = گوسفند سفید (نام ایل ترکمانی)

«آق قاپو» = در سفید

📖 منابع:

Clauson, Sir Gerard. An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth-Century Turkish. Oxford, 1972.

Doerfer, Gerhard. Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen. Wiesbaden, 1963.

لغت‌نامه دهخدا، مدخل «آق».

فرهنگ معین، مدخل «آق».

---

۲. در اوستایی و فارسی

āγa / aγa / agha: در اوستایی و فارسی میانه به‌معنای بد، زشت، گناه.

این واژه در متون اوستایی (وندیداد، یسنا، یشت‌ها) بارها آمده است:

aγa = بدی، زشتی، گناه.

abadaēna = بددین، بدکیش (لقب ضحاک در متون اوستایی).

📖 منابع:

Bartholomae, Christian. Altiranisches Wörterbuch. Strassburg, 1904. (s.v. aγa)

Darmesteter, James. Le Zend-Avesta, 3 vols. Paris, 1892–1893.

رشید یاسمی. فرهنگ واژه‌های اوستا. تهران، ۱۳۲۳. ص ۴۱.

پاشنگ، محمد. فرهنگ واژگان اوستایی. تهران، ۱۳۸۵.

---

۳. تمایز ریشه‌ای

بنابراین، «آق» در ترکی (سپید) و «آغ/آق» در اوستایی (بد، گناه) دو واژه‌ی متفاوت‌اند و ریشه‌ی مشترکی ندارند:

ترکی: از ریشه‌ی کهن ترکیک aq (= سفید).

اوستایی: از ریشه‌ی هندواروپایی h₂eg- / h₂egʰ- (= بد، زشت).

---

✅ نتیجه:

واژه‌ی «آق» در ترکی و «آغ/آق» در اوستایی و فارسی هم‌ریشه نیستند و تنها به‌صورت ظاهری شبیه‌اند.

---

3. جلیل دوستخواه، فرهنگ واژه‌های اوستا، ص ۴۱.

4. ژاله آموزگار – احمد تفضلی، فرهنگ واژگان اوستایی.

5. Bartholomae, Altiranisches Wörterbuch, Leipzig, 1904, s.v. aγa.

6. Mayrhofer, EWAia (Etymologisches Wörterbuch des Altindischen), Bd. I, s.v. ágha.

---

آوایش

[ویرایش]
  • /آغ/

اسم

[ویرایش]

آغ

  1. سفید، رنگ سفید.

:

صفت

[ویرایش]
  1. پوست سفید، انسان سفید.

استعاره

[ویرایش]
  1. آغ کردن، نفرین کردن، آه ناله کردن پشت سر کسی معمولا پدر یا مادر پشت سر فرزند نااهل.

منابع .

فرهنگِ سَنسکریت فارسی

فرهنگ واژه های اوستا

فرهنگ کوچک زبان پهلوی