پرش به محتوا

آفتابگردان

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]
تخمه آفتاگردان آجیلی

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /آفتاب/گَردان/

اسم مرکب

[ویرایش]

آفتاب‌گردان

اسم مرکب

[ویرایش]
  1. (گیاهان): گیاهی از تیره مرکبان که تخم آن را تف داده یا روغن گیرند.
  2. نوعی از گیاهان قابل کِشت و پرورش که دانه‌های آن به تخمه آفتابگردان معروف گاهی همراه با آجیل است.[۱]
  3. پارچه ضخیم یا لبه کلاه که جلو تابش آفتاب بر چهره را میگیرد. سایبان.

مترادف‌ها

[ویرایش]



ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ‌ سخن/ فرهنگ لغت معین

پانویس

[ویرایش]
  1. آفتابگردان همانطور که از اسمش پیداست همگام با گردش آفتاب از طلوع تا غروب همراه با آن می‌چرخد، و این خصوصیت برای مردم دنیای باستان عجیب به نظر می‌رسید.