آفگانه

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • /آفگانِه/

اسم مرکب[ویرایش]

آفگانه

  1. (قدیم): بچه افکندن، سقط جنین کردن.
    شکم حادثات آبستن/ از نهیب تو آفگانه کند «مسعودسعد»
  2. بچه نارسیده، جنین که پیش از موقع از شکم زن یا حیوان ماده سِقْط شود.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

مصدر لازم