ائمه
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]عربی
آوایش
[ویرایش]- /اَئمِّه/
اسم
[ویرایش]ائمه
زبان دیگر
[ویرایش]- بهاری
صفت
[ویرایش]- ائمه ممکن است به زبان معیار باستان، همان اِممَو باشد، امموها صنوفی از سائلین دورهگرد بودند که در گذشته شهر به شهر، روستا به روستا میگشتند، وعظکنان در خانه حتی اندرون خانه گوشهای بیتوته کرده شروع به دعا برای سلامتی سکنه خانه مینمودند، دست آخر صاحبخانه اغلب بانوان با کاسهای غلات مانند گندم، جو، عدس یا هر چیز دیگر اِممَو را خوشنود میساختند.
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن فرهنگ لغت معین