پرش به محتوا

ادام

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /اِدام/

اسم

[ویرایش]

ادام (قدیم)

  1. نان‌خورش. قاتق، اِبا.
    تو را الوان شراب و ... لذایذ ادام ... در خانه هست. «وراوینی»
  2. پیشوای قوم.
  3. موافق و سازگار.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین