پرش به محتوا

استحضار

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /اِستِحضار/

اسم مصدر

[ویرایش]

استحضار

  1. آگاهی، اطلاع.
    زیاده بر این منوط به تتبع و استحضار اهل استعداد است. «رضاقلی‌خان هدایت»
  2. به حضور خواستن، یادآوری کردن، یاد آوردن.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین