پرش به محتوا

استحکام

از ویکی‌واژه

فارسی

ریشه لغت

عربی

آوایش

/اِستِحکام/

اسم مصدر

استحکام

محکم بودن، محکمی، استواری. محکم شدن، استوار شدن. مفردِ استحکامات.
قوام و انسجام بخشیدن به کارها.

ترجمه
انگلیسی:backbone substance strength staying power stableness stability solidity solidification rigidity rigidification grit granite formidability consistency consistence backbone resistance instable fortification firmness filler breastwork serigraphy serigraph thermostability

منابع

فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین

برگرفته از «https://fa.wiktionary.org/w/index.php?title=استحکام&oldid=903091»