اشتلم
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- ایرانی
آوایش
[ویرایش]- /اُشتُلُم/
اسم مصدر
[ویرایش]اشتلم
- لاف زدن؛ لاف پهلوانی زدن، رجز خوانی در برابر حریف.
- تندی و خشونت همراه با داد و فریاد.
- گرفتن چیزی به زور. تندی، خشونت. ظلم، زور.
- مذاکره بین طرفین ... هرچه بیشتر پیش میرفت، اشتلم یک طرف و مجامله طرف دیگر زیادتر میشد. «حمدالله مستوفی»
واژههای مشتق شده
[ویرایش]
| ترجمه | ||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| ||||||||
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن