پرش به محتوا

اشکال

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • سانسکریت

آوایش

[ویرایش]
  • /اِشکال/

اسم

[ویرایش]

اِشکال

  1. عیب، نقص، کمبود.
  2. موضوع، مشکل، مسئله. سختی، دشواری.
  3. آنچه بر پای حیوانات می‌بستند. شکال.[۱]

اسم

[ویرایش]

اَشکال

  1. شکل‌ها، تصویرها. جمع شکل.
  2. شیوه‌ها، روش‌ها.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]



ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/:فرهنگ لغت معین

پانویس

[ویرایش]
  1. واژه مشکل و اشکال این واژه ایرانی است: واژه آریایی اشکال به معنای خطا - ایراد که در ارمنستان به شکل اسخالսխալ skhal و در سنسکریت به شکل स्खलन skhalana به معنای error false wrong mistake به کار میرود هیچ رپتی ( ربطی ) ندارد به واژه مشکل که از ریشه تخارستانی māsk - * به معنای دشوار - دشواری difficulty به دست آمده است. *پیرس: A Dictionary of Tocharian B by Douglas Q. Adams