پرش به محتوا

اطمینان کردن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • (فارسی/عربی)

آوایش

[ویرایش]
  • /اطمینان/کردن/

مصدر فعل لازم

[ویرایش]

اطمینان‌کردن

  1. اعتماد، اعتماد کردن.
    به او اطمینان کردم و موضوع را برایش گفتم. «حاج سیاح»



ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن