پرش به محتوا

القمگیر

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه شناسی

[ویرایش]
  • بهاری

آوایش

[ویرایش]
  • [اِل/قِم/گیر]

صفت

[ویرایش]

القم‌گیر

  1. به زبان فارسی اقلیم‌گیر، جهانگیر، پادشاهی که فاتح ممالک زیاد باشد ترجحیاً ضحاک.
    قِرقه القمگیر تَکِن گؤگرچینه باسدِ
    قرقی مانند اقلیم‌گیر کبوتر را گرفت.