پرش به محتوا

تفت

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه شناسی

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • [تفت]

اسم

[ویرایش]

تفت

  1. گرمی، حرارت.
  2. حرارت ناشی از خشم.
  3. با شتاب، تند و تیز.
  4. خرام، خرامان.
  5. عجله، شتاب.
    ز نزدیک گودرز کشواد تفت ..... سواری به نزد فریبرز رفت.

ریشه شناسی ۲

[ویرایش]
  1. تِفْتَ :(tefta) در گویش گنابادی به معنی سوخته ، تَف خورده ، سرخ ، سیاه و زنگی میباشد.
  2. سبد چوبین که در آن میوه جات قرار دهند.

ریشه شناسی ۳

[ویرایش]
  • هندی

صفت

[ویرایش]
  1. گرم.

منابع

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه