تفت
فارسی[ویرایش]
ریشه شناسی[ویرایش]
- پهلوی
آوایش[ویرایش]
- [تفت]
اسم[ویرایش]
تفت
- گرمی، حرارت.
- حرارت ناشی از خشم.
- با شتاب، تند و تیز.
- خرام، خرامان.
- عجله، شتاب.
- ز نزدیک گودرز کشواد تفت ..... سواری به نزد فریبرز رفت.
ریشه شناسی ۲[ویرایش]
- تِفْتَ :(tefta) در گویش گنابادی به معنی سوخته ، تَف خورده ، سرخ ، سیاه و زنگی میباشد.
- سبد چوبین که در آن میوه جات قرار دهند.
ریشه شناسی ۳[ویرایش]
- هندی
صفت[ویرایش]
- گرم.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- شاهنامه. ISBN 964-5566-35-5
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|