تنبل
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- فارسی
آوایش[ویرایش]
- /تَنبَل/
صفت[ویرایش]
تنبل
- آنکه بیهیچ دلیلی تن بکار نمیدهد؛ کاهل، تنپرور.
- ویژگی دانشآموزی که در خواندن درس و یا انجام تکالیف درسی، کوتاهی و سستی میکند.
- (شاهنامه): مکر، حیلن، افسون، جادو.
ریشه شناسی۲[ویرایش]
صفت[ویرایش]
تِنبَل
- کوتاه قد.
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن