رضاهیدن
فارسی[ویرایش]
مصدر[ویرایش]
- فرایند پذیرفتن چیزی؛ رضایت دادن:
- رضاهیدن ازدواج فرزندان با عشقشان کار پسندیدهای است.
فعل[ویرایش]
رضاهیدن
- /رِضاهیدَنْ/
- چیزی را پذیرفتن؛ رضایت دادن:
- پدرش ازدواجشان را رضاهید.
گردانش فارسی | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | رضاهیدن | ||||||
بن ماضی | رضاهید | ||||||
بن مضارع | رضاه | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | رضاهیدم | رضاهیدی | رضاهید | رضاهیدیم | رضاهیدید | رضاهیدند | |
استمراری | میرضاهیدم | میرضاهیدی | میرضاهید | میرضاهیدیم | میرضاهیدید | میرضاهیدند | |
کامل | رضاهیدهبودم | رضاهیدهبودی | رضاهیدهبود | رضاهیدهبودیم | رضاهیدهبودید | رضاهیدهبودند | |
التزامی | رضاهیدهباشم | رضاهیدهباشی | رضاهیدهباشد | رضاهیدهباشیم | رضاهیدهباشید | رضاهیدهباشند | |
مستمر | داشتم میرضاهیدم | داشتی میرضاهیدی | داشت میرضاهید | داشتیم میرضاهیدیم | داشتید میرضاهیدید | داشتند میرضاهیدند | |
حال | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | رضاهم | رضاهی | رضاهد | رضاهیم | رضاهید | رضاهند | |
استمراری | میرضاهم | میرضاهی | میرضاهد | میرضاهیم | میرضاهید | میرضاهند | |
کامل | رضاهیدهام | رضاهیدهای | رضاهیدهاست/رضاهیده | رضاهیدهایم | رضاهیدهاید | رضاهیدهاند | |
ملموس | دارم میرضاهم | داری میرضاهی | دارد میرضاهد | داریم میرضاهیم | دارید میرضاهید | دارند میرضاهند | |
التزامی | برضاهم | برضاهی | برضاهد | برضاهیم | برضاهید | برضاهند | |
آینده | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
خواهم رضاهید | خواهی رضاهید | خواهد رضاهید | خواهیم رضاهید | خواهید رضاهید | خواهند رضاهید | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | برضاه | برضاهید | |||||
نهی | نرضاه | نرضاهید |