پرش به محتوا

زنج

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

(زُ)

زُنْج :(zonj) در گویش گنابادی یعنی شیره درختان ، شیره گیاهان ، از آن در قدیم به خطر چسپندگی اش عنوان چسپ استفاده میشده است.

اسم

[ویرایش]
  1. صمغ درخت.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(زِ)

  1. زاج سفید.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(زَ نú)

(اِم

صفت

[ویرایش]
  1. گریه، ناله.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین