سرشجیدن
فارسی[ویرایش]
همچنین ببین: سانجیدن؛ کرجیدن؛ ارزجیدن
مصدر[ویرایش]
- فرایند سنجیدن سرشت/ماهیت/ذات چیزی؛ بررسیدن برای یافتن اینکه آیا دو چیز به ظاهر متفاوت، ذاتا یکی هستند یا نه:
- در پایتون، برای سرشجیدن دو متغیر از عملگر
is
استفایشد.
- در پایتون، برای سرشجیدن دو متغیر از عملگر
فعل[ویرایش]
سرشجیدن
- /سِرِشْجیدَنْ/
- سرشت/ماهیت دو چیز را باهم سنجیدن؛ بررسیدن اینکه آیا دو چیز ذاتا یکی هستند یا نه:
- ستارهشناسان ستاره شمالی و قطبی را باهم سرشجیدند و یافتند که آنها دو چیز متفاوت اند.
گردانش فارسی | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | سرشجیدن | ||||||
بن ماضی | سرشجید | ||||||
بن مضارع | سرشج | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | سرشجیدم | سرشجیدی | سرشجید | سرشجیدیم | سرشجیدید | سرشجیدند | |
استمراری | میسرشجیدم | میسرشجیدی | میسرشجید | میسرشجیدیم | میسرشجیدید | میسرشجیدند | |
کامل | سرشجیدهبودم | سرشجیدهبودی | سرشجیدهبود | سرشجیدهبودیم | سرشجیدهبودید | سرشجیدهبودند | |
التزامی | سرشجیدهباشم | سرشجیدهباشی | سرشجیدهباشد | سرشجیدهباشیم | سرشجیدهباشید | سرشجیدهباشند | |
مستمر | داشتم میسرشجیدم | داشتی میسرشجیدی | داشت میسرشجید | داشتیم میسرشجیدیم | داشتید میسرشجیدید | داشتند میسرشجیدند | |
حال | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | سرشجم | سرشجی | سرشجد | سرشجیم | سرشجید | سرشجند | |
استمراری | میسرشجم | میسرشجی | میسرشجد | میسرشجیم | میسرشجید | میسرشجند | |
کامل | سرشجیدهام | سرشجیدهای | سرشجیدهاست/سرشجیده | سرشجیدهایم | سرشجیدهاید | سرشجیدهاند | |
ملموس | دارم میسرشجم | داری میسرشجی | دارد میسرشجد | داریم میسرشجیم | دارید میسرشجید | دارند میسرشجند | |
التزامی | بسرشجم | بسرشجی | بسرشجد | بسرشجیم | بسرشجید | بسرشجند | |
آینده | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
خواهم سرشجید | خواهی سرشجید | خواهد سرشجید | خواهیم سرشجید | خواهید سرشجید | خواهند سرشجید | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | بسرشج | بسرشجید | |||||
نهی | نسرشج | نسرشجید |