سرند
ظاهر
فارسی
[ویرایش](سَ رَ)
اسم
[ویرایش]- غربالی سیمی دارای سوراخهای نسبتاً بزرگ که با آن غلات را پاک کنند.
- نوعی غربال که بدان خاک و شن را میبیزند.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(س رَ)
اسم
[ویرایش]- تاب، ارجوحه.
- ریسمانی که یک سر آن را حلقه کنند و در زیر خاک پنهان سازند و سر دیگر را شخصی گرفته در کمین مینشیند تا آدمی یا جانوری را که پای در آن میان نهند، به سوی خود کشد و او را بگیرد.
- فنی است از جملة فنون کشتی گیری و آن چنان است که کشتی گیر پای خود را به پای دیگری بند کند و او را بیندازد و آن را به عربی شغزبیه نامند.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]- انگلیسی
- screening