سکنادن
این صفحه مطابق معیارهای ویکیواژه (بیمعنی) نامزد حذف سریع شدهاست.
اگر این صفحه در معیارهای حذف سریع صدق نمیکند، یا میخواهید مقاله را بهبود دهید، میتوانید این برچسب را بردارید؛ اما اگر خودتان پدیدآورندهٔ این صفحهاید برچسب را حذف نکنید، به زیر آن بیفزایید:
سپس دلیلتان را حتماً در زیر این الگو اضافه کنید. مدیران: پیوندهای به این صفحه، تاریخچه، (آخرین ویرایش) و سیاههها را قبل از حذف بررسی کنید. این صفحه آخرین بار توسط Bilijacks (مشارکتها| سیاههها) ۴ ماه پیش ویرایش شدهاست.
|
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
مصدر ناگذرا[ویرایش]
- درجایی برای زیستن قرار گرفتن؛ ساکن شدن:
- چند سال پیش در تهران سکناده بودم.
- برادرت کجا سکناده؟
- (رایانش) جایگرفتن در یه فهرست یا پایگاهداده:
- روی دکمه جستجو کلیکیدم و منتظر ماندم سکنایند (اطلاعات در صفحه قرار بگیرند).
صرف فعل[ویرایش]
سکنادن [سُکْنادَنْ]
فعلها | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | سکنادن | ||||||
بن ماضی | سکناد | ||||||
بن مضارع | سکنای | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | سکنادم | سکنادی | سکناد | سکنادیم | سکنادید | سکنادند | |
استمراری | میسکنادم | میسکنادی | میسکناد | میسکنادیم | میسکنادید | میسکنادند | |
کامل | سکناده بودم | سکناده بودی | سکناده بود | سکناده بودیم | سکناده بودید | سکناده بودند | |
التزامی | سکناده باشم | سکناده باشی | سکناده باشد | سکناده باشیم | سکناده باشید | سکناده باشند | |
مستمر | داشتم میسکنادم | داشتی میسکنادی | داشت میسکناد | داشتیم میسکنادیم | داشتید میسکنادید | داشتند میسکنادند | |
حال | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها | |
ساده | سکنایم | سکنایی | سکناید | سکناییم | سکنایید | سکنایند | |
استمراری | میسکنایم | میسکنایی | میسکناید | میسکناییم | میسکنایید | میسکنایند | |
کامل | سکنادهام | سکنادهای | سکناده/سکنادهاست | سکنادهایم | سکنادهاید | سکنادهاند | |
ملموس | دارم میسکنایم | داری میسکنایی | دارد میسکناید | داریم میسکناییم | دارید میسکنایید | دارند میسکنایند | |
التزامی | بسکنایم | بسکنایی | بسکناید | بسکناییم | بسکنایید | بسکنایند | |
آینده | - | من | تو | او | ما | شما | اویان/آنها |
خواهم سکناد | خواهی سکناد | خواهد سکناد | خواهیم سکناد | خواهید سکناد | خواهند سکناد | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | بسکنای | بسکنایید | |||||
نهی | نسکنای | نسکنایید |