طاس
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
طاس / تاس ==== کاس / کوس / کوسه /کاسه که همگی بچم صاف و یکدست می باشد و در کاس العالم عربی نیز اشاره به جام جهانی شده چرا که ویژگی کاسه یا تاسه یا کوسه یا کوس ( الت زنانگی ) صاف و یکدست بودن آنست و چون کاسه یا جام صاف و بدون پرچه می باشند از اینرو به جام طاس گفتند و چون فرد بی مو سرش صاف و یکدست هست به فرد کچل نیز در زبان فارسی طاس گوییم . پس همه آنها از کاس و کاسپین آمده است و کاسپین همان قزوین امروزیست که به کاسه گری بیزینس و بازی بودند و بازی همان بیز لاتین است و اشاره به مشغولیت دارد و آنرا در بازار جای فعالیت و مشغولیت میبینیم همه آنها ریشه اریایی دارند و در زبان سانسکریت یافت می شود. با سپاس عارف طاهری سنگتراشانی ریشه یاب زبان های آریایی
اسم[ویرایش]
- طشت بزرگ.
- ظرفی که در حمام برای استفاده از آب به کار برند.
- پیاله، ساغر.
- آویزههای طلا یا نقره که بر علم آویزند.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- سَر بی مو.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
اسم[ویرایش]
- مهرهای مکعب شکل که بر هر یک از شش طرف آن اعداد از یک تا شش نوشته شدهاست که در بازی نرد از آن استفاده میکنند.
منابع[ویرایش]
صفت[ویرایش]
برگردانها[ویرایش]
|
- ایتالیایی
اسم[ویرایش]
- انگلیسی
- glabrous