طاس

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

طاس / تاس ==== کاس / کوس / کوسه /کاسه که همگی بچم صاف و یکدست می باشد و در کاس العالم عربی نیز اشاره به جام جهانی شده چرا که ویژگی کاسه یا تاسه یا کوسه یا کوس ( الت زنانگی ) صاف و یکدست بودن آنست و چون کاسه یا جام صاف و بدون پرچه می باشند از اینرو به جام طاس گفتند و چون فرد بی مو سرش صاف و یکدست هست به فرد کچل نیز در زبان فارسی طاس گوییم . پس همه آنها از کاس و کاسپین آمده است و کاسپین همان قزوین امروزیست که به کاسه گری بیزینس و بازی بودند و بازی همان بیز لاتین است و اشاره به مشغولیت دارد و آنرا در بازار جای فعالیت و مشغولیت میبینیم همه آنها ریشه اریایی دارند و در زبان سانسکریت یافت می شود. با سپاس عارف طاهری سنگتراشانی ریشه یاب زبان های آریایی

اسم[ویرایش]

  1. طشت بزرگ.
  2. ظرفی که در حمام برای استفاده از آب به کار برند.
  3. پیاله، ساغر.
  4. آویزه‌های طلا یا نقره که بر علم آویزند.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  1. سَر بی مو.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

اسم[ویرایش]

  1. مهره‌ای مکعب شکل که بر هر یک از شش طرف آن اعداد از یک تا شش نوشته شده‌است که در بازی نرد از آن استفاده می‌کنند.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  • معرب تاس، نوعی ظرف

صفت[ویرایش]

برگردان‌ها[ویرایش]

ایتالیایی

اسم[ویرایش]

dado

انگلیسی
glabrous