فرزند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(فَ زَ)
پهلوی[ویرایش]
اسم[ویرایش]
فرزند. [ ف َ زَ ] (اِ) ولد. نسل . (یادداشت به خطمؤلف ). پسر و دختر هر دو را گویند. (آنندراج ). نسل . (از منتهی الارب ). در پهلوی فْرَزَنْد است و در پارسی باستان فرزئینتی غالباً به پسر و گاه به دختر اطلاق شده است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین )
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
- پهلوی
فر + زند فر به معنای شکوه و زند به معنای بزرگ است. مانند شازند (شاه + زند) به معنای شاه بزرگ
فرزند به معنای شکوه بزرگ آدمی است.[۱]
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
برگردانها[ویرایش]
- ایتالیایی
صفت[ویرایش]
اسم[ویرایش]
- انگلیسی
- sonship
- scion
- progeny
- offspring
- get
- fry
- fruit
- child
- breed
- bairn
- whoreson
- stepson
- stepchild
- sonny
- sonnish
- sonless
- hagborn
- godchild
- fosterling
- firstborn
- filicide
- adoption
- silver cord
- levite
- judah
- hagseed
- polynices
- paris
- orestes
- mac
- levi
- japheth
- ishmael
- isaac
- aegisthus
- shem
- prometheus
- gad
- adoptionist
- thyestes
- jonathan
- freeborn
- uranus
- aeneas
- jus sanguinis
- abel
- ↑ ابراهیم دهگان