قالپاق

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه شناسی[ویرایش]

  • اوستایی و سنسکریت
  • واژه ( قالپاق ) یک واژه ایرانی است: ( کهرپ، کالپ، قالپ، قالب ) /پسوندِ ( آگ یا آک ) در زبان پهلوی 1 - واژه ( قالب ) برگرفته از واژگانِ اوستاییِ ( کهرپ ) و ( کرپتَ ) هستند. دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) در زبانهایِ ایرانی و اروپایی رواگمند بوده است. ( کهرپ ) در زبان اوستایی به چمِ ( پیکر، کالبد ) و ( کرپتَ ) نیز به چمِ ( پیکر داده شده، درست شده و ساخته شده ) بوده است. با دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) واژه ( کهرپ ) به دیسه یِ ( کالپ، کالب، قالب ) و واژه یِ ( کرپتَ ) به دیسه یِ ( کالبد ) در آمده است. 2 - واژه یِ ( کالپاگ یا قالپاق ) از دو تکواژ ( قالپ ( کالپ، کالب، قالب ) ) و پسوندِ ( آگ ) در زبانِ پهلوی ساخته شده است که تکواژ ( کالپ یا قالپ ) در بندِ 1 آزندیده شده است و تکواژ ( آگ ) نیز به دیسه یِ ( آق ) در آمده است. 3 - واژه یِ ( قاب ) نیز با واژه ( کهرپ، کالپ، قالب ) همریشه است؛ چراکه در زبانهای ایرانی در برخی واژگان، آوایِ ( ر ) زدوده می شود. برای نمونه: ( کرش ) به ( کشیدن ) / ( کِرشتی ) به ( کِشت ) / ( کرش وَرِ، کرشوَن ) به ( کِشور ) و . . . . از همین رو، واژه اوستاییِ ( کهرپ ) با زدودنِ آوایِ ( ر ) به ( کاپ، قاب ) ترادیسیده شده است. پَسگشت ( reference ) : 1 - رویه هایِ 381 و 384 از نبیگِ ( فرهنگِ واژه هایِ اوستا ) به تکواژها را دارند یا نه، تنها به آزند و شرحی از این واژگان بسنده می کردند و بنابر میزانِ آگاهی هایِ خود، آنها را به این و یا آن زبان همبسته می دانستند. به گمانم بازگشت به تکواژها ( در اینجا قالپ ( کالپ ) /آق ( آک/آگ ) ) و ریشه شناسیِ هرکدام از این تکواژها بسیار می تواند رهگشا باشد و نه تنها یک زبانشناس به ریشه یِ نخستینِ واژگان پی می برد بلکه گویشورانِ آن واژه نیز اندریافتِ درخورتر و شایسته تری در پیوند با آن واژه خواهند داشت. تکواژشناسی: قالپاق ( قالپ. آق ) 1 - ( قالپ ) با واژه یِ ( کهرپ، کرپتَ ) در زبانِ اوستایی، ( کَلپَنَ، کَلپیتَ، کَلِوَرَ ) در زبانِ سانسکریت و ( کالبد، قالب ) در زبانِ پارسیِ کُنونی همریشه می باشند. 2 - ( آق ) به روشنی همان پسوندِ نامسازِ ( آگ یا آک ) در زبانِ پهلوی است. پَسگشتِ دیگری در این باره: رویه یِ 428 و 430 از نبیگِ ( فرهنگ سَنسکریت - فارسی ) نوشته یِ ( جلالی نائینی ) - پوشینه یکم

اسم[ویرایش]

  1. کاسه‌ای فلزی که در وسط چرخ اتومبیل روی مهره‌ها وصل می‌شود.
  2. کلاه ترکان از پوست که پشم آن را باز نکرده باشند.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ سَنسکریت - فارسی
  • فرهنگ واژه های اوستا

برگردان‌ها[ویرایش]